Friday, October 4, 2013

چیزی که از خودم فهمیده‌ام این است که من آدم دست و پا زدن نیستم. توی هیچ‌چیز. توی درس. کار. روابط انسانی. یعنی چه؟ یعنی وقتی می‌بینم از من بریده٬ می‌برم. حالا از کجا می‌فهمم؟ بالاخره آدم است٬ خر که نیست. می‌فهمد.
.
سه هفته ایران بودن‌ام چه قدر زودتر از چیزی که فکر می‌کردم گذشت. البته توی‌ش بودم هیچ چنین فکری نمی‌کردم. هر چقدر در توان جانم بود از آدم‌ها احساس دوری می‌کردم. لابد بقیه هم همین را حس می‌کردند. تنها جایی که راحت بودم خانه‌ی «ر» بود. با تنها کسی هم که راحت بودم خودش بود.
.
امسال خط پایان روابط انسانی زیاد دیدم. احساس رویین‌تنی می‌کنم به شرایط.


No comments:

Post a Comment