Sunday, July 13, 2014
Cross me cherry blossom tree, For you have witnessed it all
Friday, July 11, 2014
I'm not gonna blame me.
روزها که تمام به صندلی چسبیده ام، منتظر شب که پسر همسایه از کار برسد، بپرد روی سقف طبقه دوم و از درخت گیلاس بچیند، پرت کند سمت پنجره ام و گیلاس اول که افتاد کف اتاق، با نیش تا بناگوش باز بنشینم روی هره برای دوباره، دوباره. یک امیدی شده حضور گیلاسی اش در این روزهای خاکستری.
Mirror Mirror on the wall.
جلوی آینه قدی حمام به تنم خیره شده بودم. یادم آمد توی چاق ترین دوران زندگی ام با او بودم و هیچ کس بعد از او، به اندازه ی او تنم رو دوست نداشت.
Sunday, July 6, 2014
جولای دو هزار چهارده آسان بود؟
دلم یک تک نفره ی آرام میخواهد. بی حضور هیچ کس. بی همهمه ی ذهن اشفته ام. یک ذهن صاف، بی خط و نقطه. بی غصه ی آدم های دور. بی قصه ی تمام نشدنی کارهای ددلاین دار.
.
همیشه فکر میکردم آدم برون گرایی ام، چون بودم. حالا، انگار که بزرگ شده باشم، یک گوش دارم برای ویرانی های این روزها، یک گوش مهربان. و یک من خندان برای بقیه ی آدم ها. روکش شکلاتی خوشمزه کشیده ام رو تنم.
.
آسان نیست.